loading...
گروه آنتی ماسون
آخرین ارسال های انجمن
ANTI-MASON بازدید : 282 چهارشنبه 03 تیر 1394 نظرات (1)

به نام خداوند رحمتگر مهربان

امام سجاد (ع) مي‌فرمایند: روز عاشورا، پدرم را ديدم كه به دشمن حمله مي‌كرد و آنها را مي‌كشت ولي در آن درگيري، بعضي از افراد دشمن را با اين كه زير شمشير او قرار مي‌گرفتند، رها مي‌كرد و نمي‌كشت

راز اين موضوع را نمي‌دانستم هنگامي كه به مقام امامت رسيدم، فهميدم آن كساني را كه پدرم نمي‌كشت، در نسلشان شخصي كه ما اهل بيت را دوست بدارد وجود داشته و پدرم براي حفظ آن دوستِ ما، پدر را نمي‌كشت.

 

«داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم، ص84 به نقل از معالي السبطين، ج2، ص31»

ANTI-MASON بازدید : 273 دوشنبه 10 فروردین 1394 نظرات (0)

با عرض سلام خدمت تمامی کاربران عزیز و گرامی.

سال نو را به تمام مسلمانان و هموطنان عزیز و گرامی تبریک می گویم و آرزوی سالی خوش را برایتان از خداوند منان که خالق همه خوبی ها و زیبایی هاست ، خواستارم.

امید است سالی سرشار از شادی و موفقیت داشته  باشید و از سال های گذشته بهتر و از سال های قبل خوش یمن تر باشد انشاالله.

اینجانب برایتان مطلبی حاوی محتوایات بسیار مفید و روشن کننده درباره شیطان پرستی (فراماسونری) فراهم کرده و امیدوارم بتوانید استفاده ی کافی و لازم راببرید.

از نظرات و پیشنهادات شما نیز برای بهبود کیفیت و کسب اطلاعات بیشتر استفاده می نماییم.

باتشکر فراوان 

Anti-mason

 

 

برای دانلود اینجا کلیک کنید.

ANTI-MASON بازدید : 257 یکشنبه 02 آذر 1393 نظرات (1)

کتاب شریعت نوشته آلیستر کراولی ملعون ( قسمت هفتم)

برای مشاهده قسمت ششم اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده قسمت پنجم اینجا کلیک کنید.

 

فصل سوم

 

1. Abrahadabra; the Reward of Ra Hoor Khut.

1. آبراهادابر؛ا پاداش را هور خو . ت

2. There is division hither homeward; there is a word not known. Spelling is defunct; all

is not aught. Beware! Hold! Raise the spell of Ra-Hoor-Khuit!

2. در اينجا در راه خانه عدم توافق وجود دارد؛ كلمه اي هست ناشناخته. تلفظ مرده است؛ همه هيچ چيز

نيست. آگاه باش! تاب آر! تلفظ را-هور-خوت را بيدار كن!

3. Now let it first be understood that I am a god of War and of Vengeance. I shall deal

hardly with them.

3. حال بگذار در ابتدا دانسته شود كه من خداي جنگ و انتقام هستم. به زودي به آنها خواهم پرداخت.

4. Choose ye an island!

4. براي خود جزيره اي برگزين!

5. Fortify it!

5. از آن پاسداري كن!

6. Dung it about with enginery of war!

6. به آن با ماشين جنگ كود بده!

7. I will give you a war-engine.

7. به تو يك ماشين جنگ خواهم داد.

8. With it ye shall smite the peoples; and none shall stand before you.

8. با آن بايست مردم را خرد كني، و كسي نبايد در برابرت تاب آورد.

9. Lurk! Withdraw! Upon them! this is the Law of the Battle of Conquest; thus shall my

worship be about my secret house.

9. كمين كن! بازپس گير! بر آنان! اين قانون پيكار پيروزي است؛ پس پرستش من بايد در اطراف خانه سري

من باشد.

10. Get the stele of revealing itself; set it in thy secret temple - and that temple is already

aright disposed - & it shall be your Kiblah for ever.

10 . خود لوح افشاء 1 را برگير، آن را در معبد سري خود قرار بده – و آن معبد هم اكنون به درستي تعيين

شده – و بايد كه براي هميشه قبله تو باشد.

11. This shall be your only proof. I forbid argument. Conquer! That is enough. I will

make easy to you the abstruction from the ill-ordered house in the Victorious City. Thou

shalt thyself convey it with worship, o prophet, though thou likest it not. Thou shalt have

danger & trouble. Ra-Hoor-Khu is with thee. Worship me with fire & blood; worship me

with swords & with spears. Let the woman be girt with a sword before me: let blood flow

to my name. Trample down the Heathen; be upon them, o warrior, I will give you of their

flesh to eat!

 

. اين بايد تنها وسيله اثبات تو باشد. بحث را قدغن مي كنم. فائق آي! كافي است. من تهيه نسخه المثني 1 را

در اين خانه بي نظم واقع در شهر قاهره2 براي تو آسان خواهم كرد. تو بايد خودت اين را با پرستشت

بشناساني، اي پيغامبر، هرچند كه ممكن است از آن خوشت نيايد. خطر و مشكل خواهي داشت. را-هور-

خوت با تو است. من را با آتش و خون بپرست؛ مرا با شمشيرها و نيزه ها عبادت كن. بگذار زن با يك

شمشير در پيشگاه من آماده باشد. بگذار خون به اسم من جاري شود. كافر را پايكال كن؛ بر آنان مسلط

باش، اي جنگجو، به تو گوشت آنان را براي خوردن مي دهم!

12. Sacrifice cattle, little and big: after a child.

12 . احشام را قرباني كن، كوچك و بزرگ: پس از يك بچه.

13. But not now.

13 . ولي حالا نه.

14. Ye shall see that hour, o blessed Beast, and thou the Scarlet Concubine of his desire!

14 . آن ساعت را مشاهده خواهي كرد، اي ديو مبارك، و تو متعه مخملي خواهش وي!

15. Ye shall be sad thereof.

15 . بدان سو غمگين خواهي بود.

16. Deem not too eagerly to catch the promises; fear not to undergo the curses. Ye, even

ye, know not this meaning all.

16 . انجام قولها را چنان مشتاقانه مپندار؛ از تحمل نفرين ها مترس. تو، حتي تو، معني كل اين را نمي فهمي.

17. Fear not at all; fear neither men nor Fates, nor gods, nor anything. Money fear not,

nor laughter of the folk folly, nor any other power in heaven or upon the earth or under

the earth. Nu is your refuge as Hadit your light; and I am the strength, force, vigour of

your arms.

17 . اصلا مترس؛ نه از انسانها و نه از سرنوشته،ا و نه خدايان و نه هيچ چيز مترس؛ نه از غني و نه از خنده

ملت نابخرد، و نه از هيچ قدرتي در بهشت يا در زمين يا در زير زمين مترس. نو پناه توست و هديت نور تو؛

و من قدرت، نيرو و توان بازوان تو هستم.

18. Mercy let be off: damn them who pity! Kill and torture; spare not; be upon them!

18 . رحمت را وا بنه: لعنت بر آنان كه افسوس مي خورند! بكش و شكنجه بده؛ مضايقه مكن، بر آنان مسلط

باش!

19. That stele they shall call the Abomination of Desolation; count well its name, & it

will be to you as 718.

19 . آن لوح را آنان بايد كراهت پريشاني بنامند؛ به درستي نامش را شمارش كن، و آن بر تو 718 خواهد

بود.

20. Why? Because of the fall of Because, that he is not there again.

20 . چرا؟ بخاطر زوال زير،ا اينكه او ديگر دوباره آنجا نيست.

21. Set up my image in the East; thou shalt buy thee an image which I will show thee,

especial, not unlike the one thou knowest. And it shall be suddenly easy for thee to do

 

. تصوير مرا در شرق برپا كن، بايد براي خودت تصويري را كه به تو نشان خواهم داد بخري، بخصوص،

نه بي شباهت به آنچه خودت مي داني. و به ناگه بايد انجام اين كار برايت آسان باشد.

22. The other images group around me to support me; let all be worshipped, for they shall

cluster to exalt me. I am the visible object of worship; the others are secret; for the Beast

& his Bride are they: and for the winners of the Ordeal x. What is this? Thou shalt know.

22 . ديگر تصاوير براي حمايت گرد من مي آيند؛ بگذار همه پرستيده شوند، چرا كه آنها براي تجليل از من

جمع خواهند شد. من شيء مرئي پرستشم؛ بقيه سري هستند؛ چراكه آنها ديو و عروسش هستند: و براي

برندگان اردالي ايكس. اين چيست؟ خواهي دانست.

23. For perfume mix meal & honey & thick leavings of red wine: then oil of Abramelin

and olive oil, and afterward soften and smooth down with rich fresh blood.

23 . براي عطر، آرد و عسل و لرد غليظ شراب قرمز را مخلوط كن: سپس روغن آبراملين 1 و روغن زيتون

را، و پس از آن با خون تازه غني نرم و نورد كن.

24. The best blood is of the moon, monthly: then the fresh blood of a child, or dropping

from the host of heaven; then of enemies; then of the priest or of the worshippers: last of

some beast, no matter what.

24 . بهترين خون، خون ماه است، ماهانه: بعد از آن خون تازه يك بچه، يا خون چكيده از جمعيت بهشت؛ بعد

خون دشمنان؛ بعد خون كاهن يا پرستندگان: بعد خون يك ديو، اهميتي ندارد كدام.

25. This burn: of this make cakes & eat unto me. This hath also another use; let it be laid

before me, and kept thick with perfumes of your orison: it shall become full of beetles as

it were and creeping things sacred unto me.

25 . اين را بسوزان: از اين كيك درست كن و بر من بخور. اين كاربرد ديگري نيز دارد؛ بگذار در پيشگاه من

گذارده شود، و با عطرهاي تضرع تو غني شود: اين همانطور كه قبلا بوده است، پر از سوسكها و چيزهاي

خزنده مقدس در نزد من خواهد شد.

26. These slay, naming your enemies; & they shall fall before you.

26 . اينها را ذبح كن، دشمنانت را نام ببر؛ و آنها در مقابلت فرو خواهند افتاد.

27. Also these shall breed lust and the power of lust in you at the eating thereof.

27 . همچنين خوردن اينها در تو شهوت و قدرت شهوت به بار مي آورد.

28. Also ye shall be strong in war.

28 . همچنين بايد در جنگ قوي باشي.

29. Moreover, be they long kept, it is better; for they swell with my force. All before me.

29 . علاوه بر اين، اگر براي مدت طولاني نگاه داشته شوند، بهتر است؛ چرا كه آنها با قدرت من متورم مي

شوند. همه در پيشگاه من.

30. My altar is of open brass work: burn thereon in silver or gold!

! 31 . محراب من از جنس برنجكاري روباز است: در آنجا در نقره يا طلا بسوزان 2

31. There cometh a rich man from the West who shall pour his gold upon thee.

مراجعه کنيد. Mac Gregor Mathers ترجمه ،The Sacred Magic of Abramelin the Mage

 

31 . مردي ثروتمند از غرب مي آيد كه طلايش را بر تو خواهد ريخت.

32. From gold forge steel!

32 . از طلا آهن بريز!

33. Be ready to fly or to smite!

33 . آماده باش كه برافرازي يا ذليل شوي!

34. But your holy place shall be untouched throughout the centuries: though with fire and

sword it be burnt down & shattered, yet an invisible house there standeth, and shall stand

until the fall of the Great Equinox; when Hrumachis shall arise and the double-wanded

one assume my throne and place. Another prophet shall arise, and bring fresh fever from

the skies; another woman shall awake the lust & worship of the Snake; another soul of

God and beast shall mingle in the globed priest; another sacrifice shall stain the tomb;

another king shall reign; and blessing no longer be poured to the Hawk-headed mystical

Lord!

34 . ولي مكان مقدس تو بايد در طول قرنها دست نخورده بماند: گرچه با آتش و شمشير ويران شود و از

هم بپاشد، با اين وجود خانه اي نامرئي در آنجا برپاست و تا زوال اعتدالين كبير برپا خواهد بود؛ وقتي

هروماخيس و عصاي مضاعف بر خواهد خواست و به سرير و محل من تظاهر خواهد كرد، پيغامير ديگري

برخواهد خواست و تب ديگري از آسمانها خواهد آورد؛ زن ديگري شهوت و پرستش مار را بيدار خواهد

كرد؛ روح ديگري از خدا و ديو ديگري در كاهن گوي شكل ممزوج خواهند شد؛ قرباني ديگري مقبره را لكه

دار خواهد كرد؛ پادشاه ديگري حكم خواهد راند؛ و بيش از اين بركت بر سرور قوش-سر نخواهد باريد!

35. The half of the word of Heru-ra-ha, called Hoor-pa-kraat and Ra-Hoor-Khu.

35 . نصف كلمه هرا-را-ه،ا هور-پا-كرات و را-هور-خو ناميده مي شود.

36. Then said the prophet unto the God:

36 . سپس پيغامبر به خدا گفت:

37.

I adore thee in the song-

I am the Lord of Thebes, and I

The inspired forth-speaker of Mentu;

For me unveils the veiled sky,

The self-slain Ankh-af-na-khonsu

Whose words are truth, I invoke, I greet

Thy presence, O Ra-Hoor-Khuit!

Unity uttermost showed!

I adore the might of thy breath,

Supreme and terrible God,

Who makest the gods and death

To tremble before Thee-

I, I adore thee!

Appear on the throne of Ra!

Open the ways of the Khu!

Lighten the ways of the Ka!

ANTI-MASON بازدید : 489 یکشنبه 11 آبان 1393 نظرات (0)
با سلام خدمت کاربران گرامی ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی وهمچنین التماس دعا از شما عزیزان بنده مدیر وبلاگ قصد دارم نقد کتاب شریعت را انجام داده و مطالب آن را در انجمن وبلاگ قرار دهم. همچنین تا چند ماه دیگر فایلی به صورت پاور پوینت در اختیار اعضای وبلاگ قرار خواهد گرفت (انجمن وبلاگ)تا بتوانید به طور کامل از تمامی زوایا و شاخه های سه فرقه ضاله بهائیت و وهابیت و فراماسونری مطلع گردید. پس لطفا این مدت که مطالب به صورت ناهماهنگ و بدون نقد و بررسی در اختیارتان قرار گرفت را ملاک قرار نداده و در پخش و نشر این اطلاعات با عضو کردن دوستان و یا کسانی که علاقه دارند در مباحث ما شرکت کنند ما را یاری نمایید. اگر شما بازدید کننده و یا عضو گرامی میتوانید در این امر ما را یاری نمایید لطفا الطاف خود را بر این جانب مبذول فرمایید. عزیزان میتوانند برای یاری بهتر بنده مطالبی را در وبلاگ قرار داده و یا آن ها را برای آدرس ایمیل وبلاگ ارسال نمایند. با تشکر Anti-mason
ANTI-MASON بازدید : 364 پنجشنبه 17 مهر 1393 نظرات (0)

کتاب شریعت نوشته آلیستر کراولی ملعون (قسمت ششم)

برای مشاهده قسمت پنجم اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده قسمت چهارم اینجا کلیک کنید.

 

 

. ضيافتي هر شب بر نو و خواهش اعلي ترين خوشي!

44. Aye! feast! rejoice! there is no dread hereafter. There is the dissolution, and eternal

ecstasy in the kisses of Nu.

44 . آيه ضيافت بگيريد! شادي كنيد! از اين پس بيمي نيست. انحلال است، و خلسه ابدي در بوسه هاي نو

45. There is death for the dogs.

45 . مرگ است براي سگان.

46. Dost thou fail? Art thou sorry? Is fear in thine heart?

46 . وامانده اي؟ متاسفي؟ آيا ترس در قلبت است؟

47. Where I am these are not.

47 . آنجا كه من هستم نيست.

48. Pity not the fallen! I never knew them. I am not for them. I console not: I hate the

consoled & the consoler.

48 . افسوس افتاده را مخور! هرگز آنها را نمي شناسم. من براي آنها نيستم. تسلي نمي دهم: از متسلي و

متسلا بيزارم.

49. I am unique & conqueror. I am not of the slaves that perish. Be they damned & dead!

Amen. [This is of the 4: there is a fifth who is invisible & therein am I as a babe in an

egg.]

49 . من يكتايم و پيروز. من از بردگاني نيستم كه هلاك مي شوند. باشد كه ملعون و مرده باشد! آمين. [اين

از 4 است: پنجي وجود دارد كه ناپيداست و در آن منم به مانند نوزادي در يك تخم مرغ.]

50. Blue am I and gold in the light of my bride: but the red gleam is in my eyes; & my

spangles are purple & green.

50 . آبيم من و طلايي در نور عروسم: ولي سوسويي قرمز در چشمانم است؛ و پولكانم ارغواني و سبزند.

51. Purple beyond purple: it is the light higher than eyesight.

51 . ارغواني فراي ارغواني: نوريست فراي ديد چشم.

52. There is a veil: that veil is black. It is the veil of the modest woman; it is the veil of

sorrow & the pall of death: this is none of me. Tear down that lying spectre of the

centuries: veil not your vices in virtuous words: these vices are my service; ye do well, &

I will reward you here and hereafter.

52 . حجابيست: آن حجاب سياه است. اين حجاب زن باحيا است؛ اين حجاب غم و پارچه تابوت مرگ است:

اين از من نيست. وهم دروغ قرون را بگسل: گناهانت را در كلمات عفيف مپوشان: اين گناهان لوازم منند؛ تو

بدرستي عمل كن، و من در اين دنيا و آن دنيا پاداشت خواهم داد.

53. Fear not, o prophet, when these words are said, thou shalt not be sorry. Thou art

emphatically my chosen; and blessed are the eyes that thou shalt look upon with

gladness. But I will hide thee in a mask of sorrow; they that see thee shall fear thou art

fallen: but I lift thee up.

53 . مترس، اي پيغامبر، وقتي اين كلمات گفته مي شوند، نبايد كه متاسف باشي. تو مواكدا برگزيده مني؛ و

مباركند آن چشماني كه تو با خشنودي بدانها مي نگري. ولي من تو را در نقابي از غم پنهان مي كنم؛ آنها كه

تو را مي بينند از اينكه تو افتاده اي خواهند ترسيد: ولي من تو را بلند مي كنم.

54. Nor shall they who cry aloud their folly that thou meanest not avail; thou shall reveal

it: thou availest: they are the slaves of because: They are not of me. The stops as thou

wilt; the letters? change them not in style or value!

54 . آشكار نخواهي كرد به آنانكه نابخردي خود را فرياد مي زنند، آنانكه فكر مي كردي ارزش ندارند؛ آن را

آشكار كن: تو سود مي رساني: آنان بردگان زيرا هستند. آنان از من نيستند. مانعان همانطور كه مي

خواهي؛ حروف؟ در اسلوب يا ارزش آنها تغيير مده!

55. Thou shalt obtain the order & value of the English Alphabet; thou shalt new symbols

to attribute them unto.

55 . تو بايد ترتيب و ارزش الفباي انگليسي را بدست آوري؛ بايد آنها را به نمادهاي جديدي اختصاص دهي.

56. Begone! ye mockers; even though ye laugh in my honor ye shall laugh not long: then

when ye are sad know that I have forsaken you.

56 . دور شويد! شما سخره گران، گرچه به احترام من مي خنديد زياد نخواهيد خنديد: سپس وقتي غمگينيد

مي فهميد كه من شما را رها كرده ام.

57. He that is righteous shall be righteous still; he that is filthy shall be filthy still.

57 . او كه نيكوكار است بايد همچنان نيكوكار بماند؛ او كه زشت كردار است بايد همچنان زشت كردار بماند.

58. Yea! deem not of change; ye shall as ye are & not other. The kings of the earth shall

be kings for ever: the slaves shall serve. There is none that shall be cast dow or lifted up:

all is ever as it was. Yet there are masked ones my servants: it may be that yonder beggar

is a King. A King may choose is garment as he will: there is no certain test: but a beggar

cannot hide his poverty.

58 . آري! خيال تغيير مكنيد؛ شما آنچه هستيد خواهيد بود و نه ديگري. شاهان زمين بايد براي هميشه

شاهان بمانند. خادمين بايد خدمت دهند. چيزي نيست كه مفيد فايده نشان داده شود يا ترقي كند: همه

هميشه همان است كه بود. ولي نقاب پوشاني در خادمين من هستند: ممكن است گداي آنجا يك شاه باشد.

يك شاه ممكن است ردايش را آنسان كه مي خواهد انتخاب كند: معيار مشخصي وجود ندارد: ولي يك گدا

نمي تواند تنگدستيش را پنهان كند.

59. Beware therefore! Love all, lest perchance is a King concealed! Say you so? Fool! If

he be a King, thou canst not hurt him.

59 . بدانسان آگاه باش! همه را دوست بدار، شايد اتفاقا شاهي است پوشيده! تو چنين مي گويي؟ نادان! اگر

شاه باشد، نمي تواني به او صدمه بزني.

60. Therefore strike hard & low, and to hell with them, master!

60 . بدان رو سخت و اندك ضربت زن، و با آنها به دوزخ، استاد!

61. There is a light before thine eyes, o prophet, a light undesired, most desirable.

61 . نوري در برابر چشمانت هست، اي پيغامبر، نوري ناخواسته، خواستني ترين.

62. I am uplifted in thine heart; and the kisses of the stars rain hard upon thy body.

62 . متعالم در قلب تو؛ و باران بوسه هاي ستارگان بر بدنت شديد فرو مي ريزند.

63. Thou art exhaust in the voluptuous fullness of the inspiration; the expiration is

sweeter than death, more rapid and laughterful than a caress of hell's own worm.

63 . تو در غناي الهام شهوتران از پاي در آمده اي؛ انقضاء، شيرين تر از مرگ ، سريعتر و تبسم بخش تر از

دلجويي جهنم خودخوري فرد است.

64. Oh! thou art overcome: we are upon thee; our delight is all over thee: hail! hail!

prophet of Nu! prophet of Had! prophet of Ra-Hoor-Khu! Now rejoice! now come in our

splendour & rapture! Come in our passionate peace, & write sweet words for the Kings!

64 . اوه! تو فائق آمده اي: ما بر فراز توييم؛ خوشي ما سراسر بر تو گسترده است: درود! درود! پيغامبران! و

پيغامبر هد پيغامبر را-هورخ و حال شادي كن! حال در جلال و جذبه ما آي! در آرامش سودايي ما آي و

كلماتي شيرين براي شاهان بنويس!

65. I am the Master: thou art the Holy Chosen One.

65 . من استاد هستم. تو آن برگزيده مقدس هستي.

66. Write, & find ecstasy on writing! Work, and be our bed in working! Thrill with the

joy of life & death! Ah! thy death shall be lovely: whoso seeth it shall be glad. Thy death

shall be the seal of the promise of our agelong love. Come! lift up thine heart & rejoice!

We are one; we are none.

66 . بنويس و خلسه نوشتن را درياب! كار كن، و در كار، بستر ما باش! از لذت زندگي و مرگ به هيجان آي!

آه! مرگ تو دوست داشتني خواهد بود: هرآنكه آن را ببيند خرسند خواهد بود. مرگ تو مهر وعده عشق

گسترده در اعصار ما خواهد بود. بيا! قلبت بردار و شادي كن! ما يكي هستيم؛ ما هيچيم.

67. Hold! Hold! Bear up in thy rapture; fall not in swoon of the excellent kisses!

67 . تاب آر! تاب آر! در جذبه خود تحمل تام داشته باش؛ در ضعف بوسه هاي متعالي سقوط مكن!

68. Harder! Hold up thyself! Lift thine head! breathe no so deep - die!

68 . سخت تر! خود را نگاه دار! سرت را بلند كن! آنچنان عميق نفس مكش - بمير!

69. Ah!Ah! What do I feel? Is the word exhausted?

69 . آه! آه! چه احساس مي كنم؟ آيا كلمه تهي شده است؟

70. There is help & hope in other spells. Wisdom says: be strong! Then canst thou bear

more joy. Be not animal; refine thy rapture! If thou drink, drink by the eight and ninety

rules of art: if thou love, exceed by delicacy; and if thou do aught joyous, let there be

subtlety therein!

70 . در اوراد ديگر كمك و اميد هست. معرفت مي گويد: قوي باش! آنگاه مي تواني لذت بيشتر را تاب آوري.

حيوان مباش؛ جذبه خود را بپالاي! اگر نوشيدي، از هشت و نود فرامين هنر بنوش، اگر عشق مي ورزي، با

موشكافي جلو برو؛ و اگر هر كاري را با لذت انجام مي دهي، بگذار در آن باريك بيني وجود داشته باشد!

71. But exceed! exceed!

71 . ولي پيش رو! پيش رو!

72. Strive ever to more! and if thou art truly mine - and doubt it not, and if thou art ever

joyous! - death is the crown of all.

72 . همواره براي بيشتر بكوش! و اگر حقيقتا مال مني – و در آن شكي نداري، و هميشه شادي! – مرگ تاج

همه است.

73. Ah! Ah! Death! Death! thou shalt long for death. Death is forbidden, o man, unto

thee.

73 . آه! آه! مرگ! مرگ! بايد براي مرگ اشتياق داشته باشي. مرگ ممنوع است، اي مرد، بر تو.

74. The length of thy longing shall be the strength of its glory, He that lives long &

desires death much is ever the King among the Kings.

ANTI-MASON بازدید : 342 پنجشنبه 17 مهر 1393 نظرات (0)

کتاب شریعت نوشته آلیستر کراولی ملعون (قسمت پنجم)

برای مشاهده قسمت چهارم اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده قسمت سوم اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده قسمت دوم اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده قسمت اول اینجا کلیک کنید.

 

فصل دوم


1. Nu! the hiding of Hadit.

1. نو خفاي هديت

2. Come! all ye, and learn the secret that hath not yet been revealed. I, Hadit, am the

complement of Nu, my bride. I am not extended, and Khabs is the name of my House.

2. بشتابيد! همه شما، و سري را بياموزيد كه تا كنون آشكار نشده است. من، هديت مكمل نو عروسم هستم.

من توسع نيافته ام، و خابز نام منزل من است.

3. In the sphere I am everywhere the centre, as she, the circumference, is nowhere found.

3. در گوي، من همه سو مركزم، همانطور كه اؤ، محيط، جايي يافت نمي شود.

4. Yet she shall be known & I never.

4. همچنان اؤ شناخته خواهد شد و من هرگز.

5. Behold! the rituals of the old time are black. Let the evil ones be cast away; let the

good ones be purged by the prophet! Then shall this Knowledge go aright.

5. آگاه باش! آيينهاي هاي زمان دور سياهند. بگذار پليدان رانده شدند؛ بگذار نيكان بوسيله پيغامبر پالوده

شوند! آنگاه اين دانش در صراط مستقيم خواهد رفت.

6. I am the flame that burns in every heart of man, and in the core of every star. I am Life,

and the giver of Life, yet therefore is the knowledge of me the knowledge of death.

6. من بارقه اي هستم كه در همه قلوب مردمان مي سوزد، و در هسته همه ستاره ها. من زندگي هستم، و

دهنده زندگي آنگاه كه دانش من وجود دارد دانش مرگ.

7. I am the Magician and the Exorcist. I am the axle of the wheel, and the cube in the

circle. "Come unto me" is a foolish word, for it is I that go.

لفظ ابلهانه « به سوي من آي » . 7. من جادوگر هستم و صاحب نفس من محور چرخم، و مكعب درون دايره

اي است، چراكه منم كه مي روم.

8. Who worshipped Heru-pa-kraath have worshipped me; ill, for I am the worshipper.

8. آنكه هور−پا−كرات را پرستيد مرا پرستيد؛ به خطا، چراكه من پرستنده ام.

9. Remember all ye that existence is pure joy; that all the sorrows are but as shadows;

they pass & are done; but there is that which remains.

9. همه شما به ياد داشته باشيد كه هستي لذت خالص است؛ كه همه غمها تنها سايه هايند؛ مي گذرند و به

انجام مي رسند؛ ولي آن است كه مي ماند.

10. O prophet! thou hast ill will to learn this writing.

10 . اي پيغامبر! به خطا خواسته اي اين مكتوب را بياموزي.

11. I see thee hate the hand and the pen; but I am stronger.

11 . مي دانم تو از دست و قلم متنفري؛ ولي من قوي ترم.

12. Because of me in Thee which thou knewest not.

12 . به خاطر من در تو كه نشناختي.

13. for why? Because thou wast the knower, and me.

13 . به چه رو؟ چون تو داننده بودي، و من.

14. Now let there be a veiling of this shrine: now let the light devour men and eat them up

with blindness!

14 . حال بگذار حجابي از اين زيارتگاه باشد: حال بگذار نور مردان را ببلعد و آنان را كور بخورد.

15. For I am perfect, being Not; and my number is nine by the fools; but with the just I

am eight, and one in eight: Which is vital, for I am none indeed. The empress and the

King are not of me; for there is a further secret.

15 . چراكه من كاملم، هيچ هستم؛ و عددم در نظر ابلهان نه است؛ ولي با داد هشتم، و يك در هشت: كه حتمي

است، چون بي شك نهم. شهبانو و شاه از من نيستن؛ چراكه سر والاتري هست.

16. I am the Empress & the Hierophant. Thus eleven, as my bride is eleven,

16 . من شهبانو و كشيش اعظم هستم. پس يازده، مانند عروسم كه يازده است.

17.

Hear me, ye people of sighing!

The sorrows of pain and regret

Are left to the dead and the dying,

The folk that not know me as yet.

گوش فرا دهيد، اي مردم نظاره گر!

غمهاي درد و افسوس

براي مرده و مردني باقي گذارده مي شوند،

قومي كه هنوز مرا نشناخته است.

18. These are dead, these fellows; they feel not. We are not for the poor and sad: the lords

of the earth are our kinsfolk.

18 . اينها مردگانند، اين افراد، احساس نمي كنند. ما از براي ضعيف و غم آلود نيستيم: سروران زمين

خويشاوندان ما هستند.

19. Is a God to live in a dog? No! but the highest are of us. They shall rejoice, our

chosen: who sorroweth is not of us.

19 . آيا يك خدا را زندگي در يك سگ رواست؟ خير! ولي والاترينان از مايند. مي بايد شادي كنند، برگزيده

ما: آنكه غم مي برد از ما نيست.

20. Beauty and strength, leaping laughter and delicious languor, force and fire, are of us.

20 . زيبايي و قدرت، خنده بلند بالا خاموشي لذيذ، نيرو و آتش، از ما هستند.

21. We have nothing with the outcast and the unfit: let them die in their misery. For they

feel not. Compassion is the vice of kings: stamp down the wretched & the weak: this is

the law of the strong: this is our law and the joy of the world. Think not, o king, upon that

lie: That Thou Must Die: verily thou shalt not die, but live. Now let it be understood: If

the body of the King dissolve, he shall remain in pure ecstasy for ever. Nuit! Hadit! Ra-

Hoor-Khuit! The Sun, Strength & Sight, Light; these are for the servants of the Star and

the Snake.

١٨

١٨

21 . ما را با رانده و ناشايست كاري نيست: بگذار در محنت خود بميرند. چراكه احساس نمي كنند. همدردي

فساد پادشاهان است: بر رنجور و ضعيف برچسب بزن: اين قانون قوي است: اين قانون ما و لذت جهان

است. فكر نكن، اي شاه، به آن دروغ: كه تو بايد بمير : ي هرآينه تو نخواهي مرد، بل زندگي خواهي كرد. حال

بگذار دانسته شود: اگر بدن شاه آب شود، تا ابد در خلسه ناب خواهد ماند. نوت! هديت! را−هور−خوت!

خورشيد، قدرت و بينش، نو ، ر اينان براي خادمين ستاره و مار هستند.

22. I am the Snake that giveth Knowledge & Delight and bright glory, and stir the hearts

of men with drunkenness. To worship me take wine and strange drugs whereof I will tell

my prophet & be drunk thereof! It is a lie, this folly against self. The exposure of

innocence is a lie. Be strong, o man! lust, enjoy all things of sense and rapture; fear not

that any god shall deny thee for this.

22 . من ماري هستم كه دانش و شعف و شكوه درخشان مي دهد، و قلوب مردمان را با مستي به جنب و

جوش در مي آورد. براي پرستش من شراب و داروهاي غريب را از جايي برگير كه به پيغامبرم خواهم گفت

و بدانسو مست باش! اين يك دروغ است، اين نابخردي در برابر نفس. افشاي معصوميت يك دروغ است.

قوي باش، اي مرد! شهوت، از همه چيز حس و جذبه لذت ببر؛ نترس كه خدايي اين را بر تو انكار كند.

23. I am alone: there is no God where I am.

23 . من تنهايم: جايي كه هستم خدايي نيست.

24. Behold! these be grave mysteries; for there are also of my friends who be hermits.

Now think not to find them in the forest or on the mountain; but in beds of purple,

caressed by magnificent beasts of women with large limbs, and fire and light in their

eyes, and masses of flaming hair about them; there shall ye find them. Ye shall see them

at rule, at victorious armies, at all the joy; and there shall be in them a joy a million times

than this. Beware lest any force another, King against King! Love one another with

burning hearts; on the low men trample in the fierce lust of your pride, in the day of your

wrath.

24 . آگاه باش! اينها رموزي خطير باشند؛ چرا كه دوستان من نيز هستند كه زاهد باشند. حال فكر نكن آنها را

در جنگل يا روي كوه پيدا كني؛ بل در تختهاي ارغواني، هم آغوش با زنان شكوهمند ديو با بازوان بزرگ، و

آتش و نور در چشمانشان، و انبوهي از موي شعله ور در اطرافشان؛ آنجا پيدايشان خواهي كرد. آنان را در

حكمراني خواهي ديد، در ارتشان پيروزمند، در لذت تمام؛ و در آنان لذتي يك مليون بار بيش از اين باشد.

مبادا از هر نيروي ديگر بر حذر باشي، شاه در مقابل شاه با قلوبي سوزان به يكديگر عشق ورزيد؛ بر

مردم دون پايمال در شهوت درنده غرور شما، در روز غضب خود.

25. Ye are against the people, O my chosen.

25 . تو در مقابل مردمي، اي برگزيده ام.

26. I am the secret Serpent coiled about to spring: in my coiling there is joy. If I lift up

my head, I and my Nuit are one. If I droop down mine head, and shoot forth venom, then

is rapture of the earth, and I and the earth are one.

26 . من مار سري چنبره زده آماده به جهشم: در چنبره ام لذت است. اگر سرم را بلند كنم، من و نوتم يكي

هستيم. اگر سرم را پايين افكنم، و زهرم را پرتاب كنم، جذبه زمين است، و من و زمين يكي هستيم.

27. There is great danger in me; for who doth not understand these runes shall make a

great miss. He shall fall down into the pit called Because, and there he shall perish with

the dogs of Reason.

27 . خطر بزرگي در من است؛ او را كه اين نشان در نمي يابد را، فقدان عظيمي حاصل شده است. در گودالي

خواهد افتاد كه زيرا ناميده شده است، و آنجا به وسيله سگان دليل هلاك خواهد شد.

28. Now a curse upon Because and his kin!

28 . حال لعنتي بر زيرا و خويشانش باد!

29. May Because be accursed for ever!

29 . باشد كه زيرا تا ابد ملعون باشد!

30. If Will stops and cries Why, invoking Because, then Will stops & does nought.

30 . اگر اراده متوقف شود و فرياد چرا برآورد، طلب زيرا كند، آنگاه اراده متوقف مي شود و هيچ نمي كند.

31. If Power asks why, then is Power weakness.

31 . اگر قدرت بپرسد چرا، آنگاه قدرت ضعف است.

32. Also reason is a lie; for there is a factor infinite & unknown; & all their words are

skew-wise.

32 . همچنين دليل يك دروغ است؛ چرا كه عاملي نامحدود و ناشناخته وجود دارد؛ و همه كلماتشان دانايي

اريبي هستند.

33. Enough of Because! Be he damned for a dog!

33 . زيرا بس است! باشد كه آن به يك سگ لعنت شود!

34. But ye, o my people, rise up & awake!

34 . ولي شما، اي مردم من، برخيزيد و بيدار شويد!

35. Let the rituals be rightly performed with joy & beauty!

36 . بگذاريد آيينها به درستي با لذت و زيبايي اجرا شوند!

36. There are rituals of the elements and feasts of the times.

36 . آيينهاي عناصر و ضيافتهاي دورانها وجود دارند.

37. A feast for the first night of the Prophet and his Bride!

37 . ضيافتي براي اولين شب پيغامبر و عروسش

38. A feast for the three days of the writing of the Book of the Law.

38 . ضيافتي براي سه روز نگارش كتاب شريعت

39. A feast for Tahuti and the child of the Prophet - secret, O Prophet!

39 . ضيافتي براي تاحوتي 1 و فرزند پيغامبر – سر اي پيغامبر!

40. A feast for the Supreme Ritual, and a feast for the Equinox of the Gods.

40 . ضيافتي براي آيين اعلي و ضيافتي براي اعتدالين خدايان

41. A feast for fire and a feast for water; a feast for life and a greater feast for death!

41 . ضيافتي براي آتش و ضيافتي براي آب؛ ضيافتي براي زندگي و ضيافتي بزرگتر براي مرگ!

42. A feast every day in your hearts in the joy of my rapture!

42 . ضيافتي هر روزه در قلوبتان در لذت جذبه من!

43. A feast every night unto Nu, and the pleasure of uttermost delight!

1 Tahuti

ANTI-MASON بازدید : 8369 یکشنبه 16 شهریور 1393 نظرات (0)

کتاب شریعت نوشته آلیستر کراولی ملعون ( قسمت چهارم)

برای مشاهده قسمت سوم اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده قسمت دوم اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده قسمت اول اینجا کلیک کنید.

 

 

 

 

 

 

 

. كلامي درمورد وظيفه كشيش اعظم وجود دارد. آگاه باش! سه اردالي در يكي وجود دارند، كه

ممكن است به سه صورت بيان شوند. ناخالص بايد از آتش بگذرد، بگذار آگاهان با تاوان آزمايش شود، و

برگزيدگان عالي مرتبه با گزاف تر. پس تو ستاره داري و ستاره، اسلوب و اسلوب؛ مگذار يكي از ديگري به

خوبي آگاه باشد!

51. There are four gates to one palace; the floor of that palace is of silver and

gold; lapis lazuli & jasper are there; and all rare scents; jasmine and rose, and the

emblems of death. Let him enter in turn or at once the four gates; let him stand on the

floor of the palace. Will he not sink? Amn. Ho! warrior, if thy servant sink? But there are

means and means. Be goodly therefore: dress ye all in fine apparel; eat rich foods and

drink sweet wines and wines that foam! Also, take your fill and will of love as ye will,

when, where and with whom ye will! But always unto me.

51 . چهار دروازه به يك كاخ وجود دارد؛ كف آن كاخ از نقره و طلا است؛ سنگ لاجورد و يشم

آنجاست؛ و همه رايحه هاي نادر؛ ياسمن و گل سرخ، و نشانه هاي مرگ. بگذار يك به يك يا يكباره وارد

چهار دروازه شود؛ بگذار روي كف كاخ بايستد. فرو نخواهد رفت؟ آم . ن هاي! جنگجو، اگر خادمت فرو رود؟

ولي آنجا اسبابها و اسبابهايي هست. آنجا فاخر باش: خود را در رختي نيكو بپوشان. غذاهاي غني بخور و

شرابهاي گوارا بنوش و شرابهايي كه كف مي كنند! همچنين، همچنين، لبريز و اراده عشق را برگير همانگونه

كه در مكان، زمان و به همراه آنكه تمنا داري اراده مي كني! ولي همواره بر من.

52. If this be not aright; if ye confound the space marks: They are one; or saying,

They are many; if the ritual be not ever unto me; then expect the direful judgments of Ra

Hoor Khuit!

52 . اگر صحيح نبود؛ اگر مبهوت علايم محيط شدي: آنها يكي هستند؛ يا گويي، بسيارند؛ اگر آيين بر

من نبود؛ آنگاه انتظار قضاوتهايي مهيب از را−هور−خوت داشته باش!

53. This shall regenerate the world, the little world my sister, my heart & my

tongue, unto whom I send this kiss. Also, o scribe and prophet, though thou be of the

princes, it shall not assuage thee nor absolve thee. But ecstasy be thine and joy of earth:

ever To me! To me !

53 . اين، جهان را تذهيب خواهد كرد، جهان كوچك خواهر من، قلبم و زبانم، كسي كه به اؤ بوسه

مي فرستم.

54. Change not as much as the style of a letter; for behold! thou, o prophet, shalt

not behold all these mysteries hidden therein.

54 . اسلوب يك نامه را به هيچ ميزان تغيير مده؛ تا آگاه باشي! تو، اي پيغامبر، نمي بايست از همه

اين رموز مخفي آگاه باشي.

55. The child of thy bowels, he shall behold them.

55 . كودك اعماقت، او از آنها آگاه خواهد شد.

56. Expect him not from the East, nor from the West; for from no expected house

cometh that child. Aum! All words are sacred and all prophets true; save only that they

understand a little, solve the first half of the equation, leave the second unattacked. But

thou hast all in the clear light, and some, thou not all, in the dark.

١٤

١٤

56 . او را نه از شرق و نه از غرب توقع نداشته باش؛ چرا كه آن كودك از منزل قابل انتظاري نمي

آيد. آم تمام كلمات مقدسند و تمام پيغامبران راستين؛ فقط آنانكه اندكي مي فهمند را رهايي ده، نيمه اول

معادله را حل كن، دومي را دست نيازيده باقي بگذار. ولي تو همه را در نوري روشن داري، و برخي را، نه

همه را ، در تاريكي.

57. Invoke me under my stars! Love is the law, love under will. nor let the fools

mistake love; for there are love and love. there is the dove, and there is the serpent.

Choose ye well! He, my prophet, hath chosen, knowing the law of the fortress, and the

great mystery of the House of God. All these old letters of my book are aright; but צ is

not the Star. This also is secret; my prophet shall reveal it to the wise.

57 . مرا زير ستاره هايم طلب كن! عشق، شريعت، عشق، خواهش بود. مگذار ابلهان عشق را اشتباه

كنند؛ چرا كه آنجا عشق است و عشق. آنجا كبوتر است؛ و آنجا مار است. شماها به خوبي انتخاب كنيد! او،

پيغامبر من، انتخاب كرده است، قانون دژ و رمز بزرگ خانه خدا را مي داند. تمام اين حروف قديمي كتاب من

درست است؛ ولي צ ستاره نيست. همچنين اين يك سر است؛ پيغامبر من آن را به دانايان آشكار خواهد

كرد. 1

58. I give unimaginable joys on earth: certainty, not faith, while in life, upon

death; peace unutterable, rest, ecstasy; nor do I demand aught in sacrifice.

58 . من در زمين لذات غير قابل تصوري مي دهم: قطعيت، نه ايمان، در زندگي، در مرگ؛ صلح به

زبان نياوردني، سكون، خلسه؛ چيزي به عنوان قرباني طلب نمي كنم.

59. My incense is of resinous woods & gums; and there is no blood therein:

because of my hair the trees of Eternity.

59 . عطر بخور من چوب صمغي و صمغ است؛ و خوني در آنان نيست: به علت موي من درختان

ابديت

60. My number is 11, as all their numbers who are of us. The Five Pointed Star,

with a Circle in the Middle, & the circle is Red. My colour is black to the blind, but the

blue & gold are seen of the seeing. Also I have a secret glory for them that love me.

59 . عدد من 11 است، همانند عدد همه آناني كه از ما هستند. ستاره پنج پر، با دايره اي در ميان، و

دايره قرمز است. رنگ من در نظر كوران سياه است، ولي آبي و طلايي توسط بينايان ديده مي شود. همچنين

من براي آناني كه به من عشق مي ورزند جلالي سري دارم.

61. But to love me is better than all things: if under the night stars in the desert

thou presently burnest mine incense before me, invoking me with a pure heart and the

Serpent flame therein, thou shalt come a little to lie in my bosom. For one kiss wilt thou

then be willing to give all; but whoso gives one particle of dust shall lose all in that hour.

Ye shall gather goods and store of women and spices; ye shall wear rich jewels; ye shall

exceed the nations of the earth in splendour & pride; but always in the love of me and so

shall ye come to my joy. I charge you earnestly to come before me in a single robe, and

covered with a rich headdress. I love you! I yearn to you! Pale or purple, veiled or

 

 

voluptuous, I who am all pleasure and purple and drunkenness of the innermost sense,

desire you. Put on the wings, and arouse the coiled splendour within you: come unto me!

61 . ولي به من عشق ورزيدن از همه چيز بهتر است: اگر تو بزودي زير ستارگان شب در صحرا

عطر بخور مرا در پيشگاهم بسوزاني، با قلبي خالص و جرقه مار در آن، اندكي به خوابيدن در آغوش من

خواهي آمد. تو براي يك بوسه آرزو داري همه چيز را بدهي؛ ولي او كه يك ذره غبار مي دهد در آنوقت همه

چيز را از دست مي دهد. شماها بايست اسباب و ذخاير زنان و ادويه ها را جمع آوري كنيد؛ شماها بايست

جواهرات فاخر بپوشيد؛ شماها بايست در جلال و غرور از ملل زمين پبشي بگيريد؛ ولي هميشه در عشق به

من و بدين سو به لذت من خواهيد رسيد. از تو مشتاقانه مي خواهم در يك قباي واحد به پيشگاه من بيايي،

گه با سرپوشي فاخر پوشيده شده باشد. دوستت دارم! مشتاقت هستم! كم نور يا ارغواني، محجب يا

شهوتران، مني كه همه خواهش، ارغواني و مست دروني ترين احساس هستم، مشتاق توام. بالها را برپوش

و جلال پيچيده درونت را بيدار كن: بر من آي!

62. At all my meetings with you shall the priestess say - and her eyes shall burn

with desire as she stands bare and rejoicing in my secret temple - To me! To me! calling

forth the flame of the hearts of all in her love-chant.

62 . در تمام ملاقاتهايم با تو كشيش بانو خواهد گفت – و چشمانش همچنانكه با اشتياق برهنه

ايستاده و سرخوش معبد سري من است - به من! به من! بارقه قلوب همه آنانكه در مناجات عشقش هستند

را بروز مي دهد.

63. Sing the rapturous love-song unto me! Burn to me perfumes! Wear to me

jewels! Drink to me, for I love you! I love you!

63 . آهنگ عاشقانه شورانگيز را بر من خوان! عطرهايي برايم بسوزان! برايم جواهرات بپوش! به من

بنوش، چراكه دوستت دارم! دوستت دارم!

64. I am the blue-lidded daughter of sunset; I am the naked brilliance of the

voluptuous night-sky.

64 . من دختر آبي چشم غروب خورشيدم؛ من درخشندگي عريان آسمان شب شهواني هستم.

65. To me! To me!

65 . به من! به من!

66. The Manifestation of Nuit is at an end.

66 . ظهور نوت به پايان مي رسد.


ANTI-MASON بازدید : 374 شنبه 15 شهریور 1393 نظرات (1)

قسمت سوم کتاب شریعت نوشته آلیستر کراولی فراماسون اعظم

برای مشاهده قسمت اول کتاب شریعت اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده قسمت دوم کتاب شریعت اینجا کلیک کنید.

قسمت سوم:


فصل اول

1. Had! The manifestation of Nuit.

1. هد! نمود نو . ت

2. The unveiling of the company of heaven.

2. پرده دري انجمن بهشت.

3. Every man and every woman is a star.

3. هر مرد و هر زن يك ستاره است.

4. Every number is infinite; there is no difference.

4. هر عدد نامحدود است؛ تفاوتي نيست.

5. Help me, o warrior lord of Thebes, in my unveiling before the Children of Men.

5. كمكم كن، اي سرور تب ، س در پرده دري درحضور فرزندان انسان

6. Be thou Hadit, my secret centre, my heart & my tongue!

6. باش تو هديت ، سر ميان من، قلب من و زبان من.

7. Behold! it is revealed by Aiwass the minister of Hoor-Paar-kraat.

7. هان! آشكار مي گردد توسط آيواس ، پيشكار هور−پار−كرات

8. The Khabs is in the Khu, not the Khu in the Khabs.

8. خابز در خو است، نه خو در خابز

9. Worship then the Khabs, and behold my light shed over you!

9. آنگه خابز را عبادت كن، و بر نورم بر تو افكنده بنگر!

10. Let my servants be few & secret: they shall rule the many and the known.

10 . بگذار خادمينم قليل و محرم باشند: ببايد حكم رانند بر بسيار و شناخته.

11. These are fools that men adore; both their Gods and their men are fools.

11 . اينان نادانانند كه انسانها مي ستايند؛ خدايانشان و انسانهايشان نادانند.

12. Come forth, o Children, under the stars, & take your fill of love.

12 . پيش آييد، اي فرزندان زير ستارگان و لبريز عشق را بر گيريد.

13. I am above you and in you. My ecstasy is in yours. My joy is to see your joy.

13 . من فراتر از شمايم و درون شما. حظ من در از براي شماست.

14.

Above, the gemmed azure is

The naked splendour of Nuit;

She bends in ecstasy to kiss

The secret ardours of Hadit.

The winged globe, the starry blue,

Are mine, O Ankh-af-na-khonsu!

.14

فراي گوهرلاجورد است،

فرعريان نوت

٩

٩

در حظ بوسه خم مي شود،

شوق محرم هديت

گوي بالدار، آبي ستاره گون،

مال منند؛ اي ا نخ−ف−ن−خُنس ! و

15. Now ye shall know that the chosen priest and apostle of infinite space is the

princepriest the Beast; and in his woman called the Scarlet Woman is all power given.

They shall gather my children into their fold; they shall bring the glory of the stars into

the hearts of men.

15 . حال تو خواهي دانست كه موبد برگزيده و فرستاده وسعت نامحدود، دي ، وامير−موبد است؛ و

در زنش، زن مخمل ، ي همه قدرت نهاده شده. فرزندانم را در حصار خود گرد خواهند آورند؛ بايد كه جلال

ستارگان را به قلوب انسانها بياورند.

16. For he is ever a sun, and she a moon. But to him is the winged secret flame, and to

her the stooping starlight.

16 . كه او همواره خورشيدي است، و اؤ 1 يك ماه. ولي به اوست بارقه رمزي بالدار، و به اؤست

پرتو نور خميده.

17. But ye are not so chosen.

17 . ولي تو بدان شكل برگزيده نشدي.

18. Burn upon their brows, o splendrous serpent.

18 . شعله زن بر ابروانشان، اي مار پرشكوه.

19. O azure-lidded woman, bend upon them!

19 . اي زن لاجورد چشم، بر آنان طاق زن.

20. The key of the rituals is the secret word which I have given unto him.

20 . كليد آيينها كلمه اي رمزي است كه من بدانها دادم.

21. With the God & the Adorer I am nothing; they do not see me. They are as upon the

earth;I am Heaven, and there is no other God than me and my lord Hadit.

21 . به همراه خدا و ستايشگر من هيچم؛ آنها مرا نمي بينند.آنان بر زمينند؛ من بهشت هستم، و

خداي ديگري جز من و سرورم هديت نيست.

22. Now, therefore, I am known to ye by my name Nuit, and to him by a secret name

which I will give him when at last he knoweth me. Since I am Infinite Space and the

infinite stars thereof, do ye also thus. Bind nothing! Let there be no difference made

among you between any one thing & any other thing; for thereby there cometh hurt.

22 . حال، بدانسو، من با نام نوت به تو شناخته شده ام، و به او با نامي رمزي كه به وي كه در

غايت مرا شناخت عرضه خواهم كرد. از آنجا كه من وسعت نامحدود هستم و ستاره هاي نامحدود آن، تو

نيز چنيني. اسير هيچ مباش! مگذار تفاوتي بين تو و هر چيز واحد و هر چيز ديگر پديد آيد؛ چراكه بدان راه

همانا زيان آيد.

1 واژه اؤ در این متن برای اشاره به سوم شخص مفرد مونث به کار رفته است. م.

١٠

١٠

23. But whoso availeth in this, let him be the chief of all!

23 . ولي هر آنكه از اين سود برد، بگذار سالار همگان باشد.

24. I am Nuit, and my word is six and fifty.

24 . من نوت هستم، و كلمه ام شش و پنجاه.

25. Divide, add, multiply, and understand.

25 . بخش كن، جمع كن، ضرب كن و بفهم.

26. Then saith the prophet and slave of the beauteous one: Who am I, and what shall be

the sign? So she answered him, bending down, a lambent flame of blue, all-touching, all

penetrant, her lovely hands upon the black earth, & her lithe body arched for love, and

her soft feet not hurting the little flowers: Thou knowest! And the sign shall be my

ecstasy, the consciousness of the continuity of existence, the omnipresence of my body.

26 . سپس گفت پيغامبر و برده يگانه زيبا: من كيم، و نشان چه خواهد بود؟ پس اؤ به وي پاسخ داد،

طاق زده، شعله اي ملايم آبي، بسيار اثربخش، بسيار نافذ، دستان دلپذيرش بر بالاي زمين سياه، و بدن

نرمش خميده به مهر، و پاي نرمش كه زيان نرساند به گلهاي كوچك: تو دانستي! و آگاهي از استمرار وجود،

حضور بدن من، نشان حظ من خواهد بود.

27. Then the priest answered & said unto the Queen of Space, kissing her lovely brows,

and the dew of her light bathing his whole body in a sweet-smelling perfume of sweat: O

Nuit, continuous ne of Heaven, let it be ever thus; that men speak not of Thee as One but

as None; and let them speak not of thee at all, since thou art continuous!

27 . آنگاه موبد پاسخ داد و به شهبانوي وسعت گفت، با بوسه اي بر ابروان دلپذيرش، و بر ژاله

نورش كه سراسر بدن وي را در عطر شيرين بوي عرق استحمام مي كرد: اي نو ، ت يگانه مدوام بهش ، ت

بگذار همواره چنين باشد؛ آنان از تو به يك سخن نمي گويد بل هي ؛ چ و مگذار ابدا از تو سخن گويند، از آنرو

كه مداومي!

28. None, breathed the light, faint & faery, of the stars, and two.

28 . هيچ، دم زد نور را، ضعف و پري را، از ستارگان، و دو.

29. For I am divided for love's sake, for the chance of union.

29 . چراكه من به جهت عشق تقسيم شده ام، براي شانس وحدت.

30. This is the creation of the world, that the pain of division is as nothing, and the joy of

dissolution all.

30 . اين خلقت عالم است، كه درد تقسيم همانند هيچ است، و لذت انحلال همه.

31. For these fools of men and their woes care not thou at all! They feel little; what is, is

balanced by weak joys; but ye are my chosen ones.

31 . چراكه اين نادانان انسانها و اندوههايشان ابدا غم تو ندارند؛ آنچه هست، با لذات سست متعادل

مي شود؛ ولي تو برگزيده مني.

32. Obey my prophet! follow out the ordeals of my knowledge! seek me only! The joys

of my love will redeem ye form all pain. This is so: I swear it by the vault of my body; by

my sacred heart and tongue; by all I can give, by all I desire of ye all!

١١

١١

32 . اطاعت كن پيغامبر من! اردالي 1 هاي دانش من را به انجام رسان! فقط مرا بجوي! لذات عشق من

تو را از همه دردها رهايي مي دهد. چنين است: به گنبد بدنم قسم مي خورم؛ با قلب و زبان مقدسم؛ با هر

آنچه مي توانم به تو بدهم، به همه شوقي كه به همه شما دارم!

33. Then the priest fell into a deep trance or swoon, & said unto the Queen of Heaven;

Write unto us the ordeals; write unto us the rituals; write unto us the law!

33 . سپس موبد به خلسه يا ضعف عميقي رفت و به شهبانوي بهشتگفت؛ اردالي ها را بر ما بگو؛

آيينها را بر ما بگو؛ شريعت را بر ما بگو!

34. But she said: the ordeals I write not, the rituals shall be half known and half

concealed: the law is for all.

34 . ولي اؤ گفت: اردالي ها را ننويسم، آيين ها بايد نيمه دانسته و نيمه مخفي باشند: قانون براي

همه است.

35. This that thou writest is the threefold book of law.

35 . اين كه تو مي نويسي شريعتي سه گانه است.

36. My scribe Ankh-af-na-khonsu, the priest of the princes, shall not in one letter change

this book; but lest there be folly, he shall comment thereupon by the wisdom of Ra-Hoor-

Khu-it.

36 . كاتب من، ا نخ−ف−ن−خُنسو، موبد اميران، نبايست اي كتاب حتي در يك حرف تغيير يابد؛ ولي

مبادا نابخردي باشد، در نتيجه وي با دانايي را−هور−خويت تفسير خواهد نوشت.

37. Also the mantras and spells, the obeah and the wanga; the work of the wand and the

work of the sword; these he shall learn and teach.

37 . همينطور ذكرها و اوراد، طلسم 2 و افسون 3، كاركرد عصا 4 و كاركرد شمشير را؛ اينها بايد

بياموزد و بياموزاند.

38. He must teach, but he may make severe the ordeals.

38 . او بايد آموزش دهد، ولي او بايد اردالي ها را سخت كند.

39. The word of the law is θελημα. (ΘΕΛΗΜΑ)

θελημα 39 . كلمه شريعت 5 است (ΘΕΛΗΜΑ) .

40. Who calls us Thelemites will do no wrong. if he look but close into the word. For

there are therein Three Grades, the Hermit, and the Lover, and the Man of earth. Do what

thou wilt shall be the whole of the Law.

40 . آنكه ما را تلمايت بنامد خطا نكرده است. اگر كه در كلمه بنگرد بل دقيق. چرا كه در آن سه رتبه

هست، تارك دني،ا عاش ، ق و مرد زمين 6. چنان كن آنچه خواهي، كل شريعت بود.

41. The word of Sin is Restriction. O man! refuse not thy wife, if she will! O lover, if

1 آیينهای مشقت بارم.

2 obeah

3 wanga

4 wand

5 تِلِما

6 اشاره ایست به نام سه کارت تاروت. م.

١٢

١٢

thou wilt, depart! There is no bond that can unite the divided but love: all else is a curse.

Accursed! Accursed be it to the aeons! Hell!

41 . كلمه گنا ، ه محدوديت است.اي مرد! همسرت را را رد مكن، اگر اؤ مي خواهد! اي عاشق، اگر تو

مي خواهي، روانه شو! ميثاقي نيست كه بتواند جدا شده را يكي كند جز عشق: همه ديگر نفرين است. نفرين

شده! نفرين شده باد در اعصار! جهنم!

42. Let it be that state of manyhood, bound and loathing. So with thy all; thou hast no

right but to do thy will.

42 . بگذار آن حال تكثر بماند، محصور و منفور. پس با همگانتان، تو هيچ حق نداري جز انجام اراده

ات.

43. Do that, and no other shall say nay.

43 . آن كن، و هيچ ديگري نه نخواهد گفت.

44. For pure will, unassuaged of purpose, delivered from the lust of result, is every way

perfect.

44 . براي اراده ات، بي تخفيف مقصود، آزاد از شهوت نتيجه، همه ره كمال است.

45. The Perfect and the Perfect are one Perfect and not two; nay, are none!

45 . كمال و كمال يك كمال هستند و نه دو؛ نه! هيچند!

46. Nothing is a secret key of this law. Sixty-one the Jews call it; I call it eight, eighty,

four hundred & eighteen.

46 . هيچ كليد سري اين شريعت است. شصت و يك نامندش يهوديان، من آن را هشت، هشتاد، چهار

صد و هجده مي نامم.

47. But they have the half; unite by thine art so that all disappear.

47 . ولي آنها نيمه را دارند؛ يكي با مال تو چنانند كه همه ناپديد مي شوند.

48. My prophet is a fool with his one, one, one; are not they the Ox, and none by the

Book?

48 . پيغامبرم در يك خود نادان است، يك، يك؛ گاونر نيستند آنها، و هيچ در كتاب؟

49. Abrogate are all rituals, all ordeals, all words and signs. Ra-Hoor-Khuit hath taken his

seat in the East at the Equinox of the Gods; and let Asar be with Isa, who also are one.

But they are not of me. Let Asar be the adorant, Isa the sufferer; Hoor in his name and

splendour is the Lord initiating.

49 . منسوخند همه آيينها، همه اردالي ها، همه كلمات و نشانها. را−هور−خويت مسند خود را در

شرق در اعتدالين خدايان برگرفته؛ و بگذار ا سر1 با ايسا2 باشد، كه همچنان يك هستند. ولي آنان به من

منسوب نيستند. بگذار ا سر ستايشگر باشد، ايسا رنجبر؛ هور در نام و جلالش سرور آغازگر است.

50. There is a word to say about the Hierophantic task. Behold! there are three ordeals in

one, and it may be given in three ways. The gross must pass through fire, let the fine be

tried in intellect, and the lofty chosen ones in the highest. thus ye have star & star, system

& system; let not one know well the other!

ANTI-MASON بازدید : 405 چهارشنبه 29 مرداد 1393 نظرات (0)

کتاب شریعت نوشته آلیستر کراولی "فــرامــاســون اعــظــم" (قسمت دوم).

برای مشاهده قسمت اول کتاب اینجا کلیک کنید.

 

 

 

فصل الف. كتاب

1. اين كتاب بين ظهر و ساعت 1 بعد ازظهر در سه روز متوالي، هشتم، نهم و دهم آوريل 1904 در

قاهره ديكته شد.

است. يعني پيغام رساني از « پيشكار هور−پار−كرات » ديكته كننده خود را آيواس 1 ناميد و ادعا كرد

نيروهاي حال حاضر حاكم بر زمين، كه در ادامه توضيح داده خواهد شد.

او چگونه مي توانست ثابت كند كه در واقع موجودي مافوق هر نژاد انساني است و استحقاق سخن

گفتن با چنين اختياري را دارد؟ واضح است كه بايد دانش و قدرتي نشان دهد كه هرگز هيچ انساني يافت

نشده باشد كه آن را در اختيار داشته باشد.

2. او دانش خود را عمدتا با استفاده ار رمزنگاري در عبارات مشخصي نشان داد كه حقايقي نهاني

را اظهار مي دارد. مانند برخي وقايع كه هنوز اتفاق نيافتاده بودند به نحوي كه امكان نداشته است هيچ

انساني بتواند از آنها آگاهي داشته باشد. بنابراين اثبات ادعاي وي در خود دست نوشته موجود است. و

مستقل از هر گونه شاهد انساني است.

تفسير اين عبارات الزاما نيازمند منتهاي درجه پژوهش بشري است. بخش زيادي همچنان بايد

بررسي شود. ولي براي توجيه ادعاي وي به مقدار كافي يافته شده است. شكاك ترين ادراكات هم مجبور به

تصديق حقيقت هستند.

اين مطلب به بهترين نحو بوسيله استاد اعظم قابل مطالعه است كه سالهاي پر زحمت او را به

بصيرت رهنمون كرده است.

از سوي ديگرزبان اين كتاب به نحو تحسين برانگيزي ساده، روشن و نيرومند است. كسي نمي

تواند آن را بخواند و درژرف ترين اعماق وجودش تاثير نكند.

3. بوسيله تاثير استاد و كتاب آيواس در وقايع حقيقي چيزي بيش از نيروي انساني نمايان است.

اين حقايق بوسيله همگان قابل تحسين است ولي با كمك استاد اعظم بهتر فهميده مي شود.

4. جزئيات كامل دلايل وقايعي كه منجر به ديكته اين كتاب شد، به همراه رونوشتي از چاپ دست

نوشته و مقاله اي از استاد اعظم در اعتدالين خدايان 2 چاپ شده است.

 

****************************************************************

 

فصل ب. گيتي

اين كتاب شرح گيتي است.

عناصر نوت1، وسعت، و هديت2، هر نقطه اي كه تجربه اي از اين امكان را دارد مي باشند. (اين

انگاره براي تعارف نوشتاري، با نو ، ت الهه مصري نماد پردازي شده است؛ زني خميده مانند طاق آسمان

شب. هديت به صورت گويي بالدار در قلب نوت نمادپردازي شده است.)

هر واقعه وحدتي از يك واحد به همراه يكي از تجربيات ممكن به آن است.

جمع چنين تجربياتي است كه با هر واقعه نو، همواره در حال ،« هر مرد و زني يك ستاره است »

تغيير است كه وي را خودآگاه يا ناخودآگاه تحت تاثير قرار مي دهد.

بدين رو هريك از ما گيتي خود را دارد ولي هنگامي آن، گيتي هر فرد است كه شامل همه تجربيات

ممكن شود. اين حاكي از توسعه خودآگاهي است تا تمام خودآگاهي هاي ديگر را دربر گيرد.

در اين مقطع، چيزي كه شما مي بينيد هرگز همانند آنچه من مي بينم نيست. ما استنباط مي كنيم

آنها يكسان هستند چراكه تجربه شما در بسياري نقاط آنچنان بر تجربه من منطبق است كه تفاوتهاي حقيقي

مشاهده ما قابل صرفنظر است.

براي نمونه، اگر دوستي از بين ما بگذرد، شما فقط سمت چپ او را مي بينيد. من سمت راست او را.

ولي ما توافق داريم او يك نفر است، اگرچه ممكن است نه فقط در چيزي كه از بدن او مي بينيم، بلكه در

مورد آنچه از كيفيات او مي دانيم نيز اختلاف داشته باشيم. هر چه مرتبا او را بيشتر ببينيم و او را بهتر

بشناسيم، هم عقيده شدن در اين تشابه قوي تر مي شود. با اين وجود در تمام مدت هيچ يك از ما نمي

توانيم چيزي فراتر از عقايد ساخته ذهن خود در مورد او بدانيم.

مطالب بالا تلاش ناپخته اي براي توضيح سيستمي است كه همه مكاتب فلسفي را آشتي مي دهد.

 

**********************************************************************

 

 

فصل ج. شريعت تلما 1

اين كتاب قانون سلوك ساده اي را پوشش مي دهد.

«. چنان كن آنچه خواهي، كل شريعت بوَد »

«. عشق، شريعت، عشق، خواهش بوَد »

«. شريعتي فراي چنان كن آنچه خواهي نبوَد »

اين يعني هر يك از ما ستاره ها مي بايست بر مدار خود حركت كنيم.

 

توضيح

چنان كن آنچه خواهي، كل شريعت بوَد.

مطالعه اين كتاب ممنوع است. عاقلانه است كه اين رونوشت پس از اولين خوانش نابود گردد.

هرآنكه بدين بي اعتنايي ورزد، بيم و خطر آن را بپذيرد. كه بسيار شوم باشد.

آنانكه در مورد مطالب اين كتاب گفتگو مي كنند بوسيله همه طرد مي شوند، همانند كانون طاعون.

بر آن است كه همه پرسشهاي قانون با تمسك به نوشته هاي من روشن شوند، يك به يك.

شريعتي فراي چنان كن آنچه خواهي نبوَد.

عشق، شريعت، عشق، خواهش بوَد.

موبد اميران،

ا نخ−ف−ن−خُنسو

 

*********************************************************************

 

پایان قسمت دوم

ANTI-MASON بازدید : 450 دوشنبه 27 مرداد 1393 نظرات (0)

با سلام خدمت بازدید کنندگان محترم و اعضای عزیز

از امروز کتاب شریعت در وبلاگ گذارده خواهد شد.لطفا در خواندن این کتاب دقت لازم را به خرج داده و از خط به خط آن سرسری گذر مکنید.هر خط و هر کلمه ی این کتاب دارای معنایی خاص و گاهی  دقیق درباره ی یک موضوع در فرقه فراماسونری دارد.پس در خواندن آن دقت لازم را به خرج دهید.اگر لازم باشد تحلیل و تفسیر کلمات را در وبلاگ میگذاریم.که این بستگی به میزان تمایل و بازدید شما و نظرات شما درباره مطالب دارد.  

باتشکر  مدیریت وبلاگ به همراه دوستان.

 

 

 

 

 

آلیستر کراولی

 

ديكته شده در:

8،9 و 10 آوريل 1904

چاپ اول:

نه ماه قبل از وقوع جنگ بالكان كه خاور نزديك را در هم كوبيد، 1912

چاپ دوم:

نه ماه قبل از وقوع جنگ جهاني اول، كه غرب را در هم كوبيد.

چاپ سوم:

نه ماه قبل از وقوع جنگ چين و ژاپن كه خاور دور را در هم كوبيد.

چاپ چهارم:

نه ماه قبل از وقوع جنگ جهاني دوم كه تمدن را در هم كوبيد.

*******************************************

٣

٣

ديباچه اي براي فارسي زبانان

چنان كن آنچه خواهي، كل شريعت بود

اين يك كتاب مقدس است كه به وسيله فرشته نگهبان مقدس آليستر كراولي  به وي ديكته شده

است (ر.ج. فصل الف).

متن كتاب بسيار صريح است ولي در عين حال درك كامل آن نيازمند دانشي وسيع در حوزه

اسطوره شناسي مصر و يونان، كابالا 2 (علوم رمزي يهود)، جماتريا 3 (علوم رمزي اعداد كابالا)،

نمادشناسيتاروت و فلسفه مي باشد.

همانطور كه در متن كتاب آمده است تنها فرد موجه براي تفسير اين كتاب شخص استاد اعظم 4

(آليستر كراولي) اعلام شده است. (فصل اول، 36 ). تفسير كامل در اين آدرسموجود است.

OTO با اختصار Ordo Templi Orientis بر پايه اين كتاب و تعليمات آليستر كراولي، انجمن

(تاسيس در 1108 ميلادي) بنيان خود را بر پايه سيستم مذهبي-جادويي-فلسفي كتاب حاضر، تلما 5 قراردارد.

توضیح در صفحه 7 میخوانید:

 

 

 

 

 

« مطالعه اين كتاب ممنوع است. عاقلانه است كه اين رونوشت پس از اولين خوانش نابود گردد »

گفته مي شود هدف از اين سخن، جلوگيري از بحث و جدل در مورد مطالب اين كتاب مي باشد.

مطالب اين كتاب در بخشهايي آنقدر سمبليك و جسورانه است كه بر آن است تنها ناپيش داورترين پادشاهانآن را درك كنند.

اين يك كتاب جادويي است. قرن گذشته شاهد انتشار بسياري اسرار انجمن هاي جادويي بوده

است و دهه گذشته شاهد انتشار رايگان آنها در اينترنت. اين انتشارها خشم بسياري جادوگران را برانگيخت.

« انسان» ولي همه اساتيد اعظم دورانها قلبا از اين موضوع خشنودند. ما در سومين و آخرين عصر تحولقرار داريم. آنان كه مي خواهند بدانند.

 ما را با رانده و ناشايست كاري نيست: بگذار در محنت خود بميرند... ( فصل دوم،21) 

عشق، شريعت، عشق، خواهش بود.

سپند

،􀁤􀁿

، مرداد 1384

July 2005

1 Aleister Crowley (1875-1947)

2 Qabalah

3 Gematria

4 Master Therion

 

5 Thelema

تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
این سایت مخصوص اعضاء گروه آنتی ماسون است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    آیا فعالیت تیم رضایت بخش بوده است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 18
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 15
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 69
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 398
  • بازدید ماه : 1,549
  • بازدید سال : 7,703
  • بازدید کلی : 291,994